دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۵
علل پیدایش جریان های تکفیری و رسالت حوزه های علمیه در مبارزه با آنها

حوزه/ مبلغ عرصه بین الملل با بیان علل پیدایش گروه های تکفیری و پیشینه تاریخی آنها، قدم اول مبلغان در مقابله با این جریان ها را آگاهی بخشی در مورد عقاید و عملکرد این جریان ها دانست.

حجت الاسلام رحیم لطیفی استاد جامعه المصطفی در گفت وگو با خبرگزاری«حوزه»با اشاره به خلأهای موجود در جهان اسلام بر ضرورت هوشیاری شیعیان و اهل سنت تاکید کرد و به چالش کشیدن ایدئولوژی جریان های تندرو را توسط مبلغان یکی از شیوه های موثر مقابله با آنها بر شمرد.  مشروح این مصاحبه در ادامه قرار می گیرد.

علل پیدایش جریان های تکفیری چیست و از چه زمانی بوجود آمدند؟

همانطور که می دانید امروز بزرگترین بلایی که بشریت و جامعه اسلامی با آن مواجه است معضل گروه های تکفیری است. البته تکفیر در ادیان دیگر هم بوده است. گاهی اوقات صادوقیان و فرسیان که دو طایفه یهود بودند به تکفیر همدیگر می پرداختند. پدیده تکفیر در آئین مسیحیت هم بوده است. ارتدوکس ها، نو ارتدوکس ها، پروتستان ها و کاتولیک ها هم گاهی اوقات به تکفیر و ارتداد هم دیگر فتوا می دادند. زمینه پیدایش جریان تکفیری فعلی مربوط می شود به بحبوحه جنگ جهانی اول و دوم که پای ممالک اسلامی در میان بود و دشمنان اسلام به این فکر افتادند که رودررو نمی شود با اسلام جنگید و اینها کار خطرناکی کردند و آمدند از داخل شروع به کار کردند.

استعمار انگلیس با نفوذ در بین  دو مکتب بزرگ بریلیوی و دیوبندیه در شبه قاره هند تلاش کرد تا از اینها جهت منافع خودش استفاده کند. از اینجا گروه های تکفیری در شبه قاره هند شکل گرفت و اینها به جای اینکه بروند و علیه انگلستان و نیروهای استعمار جهاد کنند و برای وحدت مسلمانان شبه قاره تلاش کنند همیشه می آمدند مسلمانان را رو در روی هم قرار می دادند. بریلوی ها و دیوبندی ها همدیگر را تکفیر می کردند و اینگونه جنگ های درونی را سامان می دادند. نظیر اینکار را در مصر انجام دادند. اخوان المسلمین حزب خوبی است ولی در لایه های آن استعمار نفوذ کرد و هروقت که به فکر اتحاد اسلام می اندیشیدند و مسلمانان را متوجه دشمن خارجی می کردند اینها را باهم درگیر می ساختند.

آخرین حربه دشمنان اسلام مذهب سازی در میان مسلمانان بود. یکی مذهب بابیه و بهاییه در ایران، فرقه قادیانه در شبه قاره هند و فرقه وهابیه در آل سعود بود. اینها متاسفانه به نوعی رگه های تکفیر داشتند و الحمدالله فرقه ضاله بابیه و بهائیه به همت بلند علما و دانشمندان فعال شیعی پا نگرفت و نهالش در همان ریشه خشکیده شد. فرقه قادیانیه هم چندان مورد رغبت قرار نگرفت. اما آنچه پا گرفت و موفق شد و آب زیادی به آسیاب دشمن بریزد فرقه ضاله وهابیت بود. وهابیت مساوی با تکفیری های جهادی نیست و ما با تکفیری هایشان مشکل داریم. مثلا تکفیری های جهادی در گذشته با کفار جهاد می کردند چون استعمار این را می خواست ولی امروز متاسفانه نیروهای تکفیری در جاهایی فعال می شوند که آن کشورها با اسرائیل درگیر هستند و یا در خط مقدم جنگ با اسرائیل هستند. ما نمی گوییم سرهنگ قذافی مرد خوبی بوده ولی یک ارتش قوی داشت که اسلامی بود.

به همین دلیل صهیونست ها این تکفیری ها را به آنجا فرستادند و این ارتش مسلمان را بهم ریختند. در سودان عمر البشیر مورد تایید نبود ولی این ارتش متعلق به جهان اسلام بود و آن را متلاشی کردند و در نهایت آمدند در سوریه ای که خط مقدم بود و می توانست علیه اسرائیل اقدام کند و اخیرا هم تلاش دارند که اوضاع لبنان را خراب کنند.

هرجایی که امت مسلمان قوی که دهن کجی به اسرائیل و آمریکا داشته باشد اینها همان جا جنگ را فعال می کنند در حالی که اگر واقعا تکفیری ها راست می گویند و دنبال جهاد هستند و طرفدار اسلام ناب هستند بیت المقدس از همه واجب تر است. به دست خلیفه دوم آزاد شده و آنجا نماز خوانده است و عده ای از صحابه آنجا به شهادت رسیدند. شما که اینهمه ابراز علاقه به عمر بن خطاب و صحابه دارید چرا به داد قبله اول مسلمانان نمی رسید؟ شما آمدید مساجد مسلمانان را در سوریه خراب می کنید و در یمن جنگ به پا کردید. لذا معلوم می شود اینها گروه های هستند که از درون اسلام به وجود آوردند و به جان مسلمانان انداختند تا پول و هزینه مسلمانان برای جنگ و درگیری مصرف شود.

جریان های تکفیری معمولا با استناد به برخی آیات مدعی می شوند که دشمن درونی مقدم بر دشمن بیرونی است. پاسخ به این شبهه چیست؟

یکی از دانشمندان وهابی شیخ حسن فرحان المالکی در کتابش می گوید محمد بن عبد الوهاب داعی و مشرع که نیست. بلکه یک مبلغ بوده است ولی عده ای جوری افکارش را طرح می کنند که گویی از او پیغمبر ساختند. اینها عقایدی را به چالش می کشند و می گویند کفر آمیز بوده است که امامان مذاهب چهارگانه شرک نمی دانستند.

در زمان امام صادق(ع) پیشوایان مذاهب اهل سنت در کلاس امام جعفر صادق(ع) حاضر می شدند. در طول تاریخ پیروان مکتب اهل بیت با اهل تسنن مراوده علمی و داد و ستد داشتند ولی هیچ جا نگفتند که شیعه کافر است. هیچ وقت هم باهم مشکل نداشتند. بلکه در گرفتاری ها شیعه و سنی در کنار هم بودند. اگر ایران مورد تاخت و تاز کفار قرار می گرفت ترک، کرد، بلوچ، ترکمن، شیعه و سنی از اسلام دفاع می کردند.

اگر افغانستان ۸ سال با شوروی قدیم جنگید در آنجا همه اقوام از نژادهای مختلف و همدست جنگیدند. شما جهادتان هم با مسلمانان سازگاری ندارد. در آزادی الجزایر شیعه و سنی باهم می جنگیدند. در آزادی شبه قاره هند، پاکستان و بنگلادش شیعه و سنی باهم می جنگیدند. پس نه در جهاد از هم جدا بودیم. نه در اعیاد از هم جدا بودیم . لذا سخن وهابی های تکفیری مخالف سیره و اجماع است.

علت گرایش برخی جوانان به گروه های تندرو چیست؟

همانطور که مقام معظم رهبری فرمودT خاستگاه تکفیری ها اصلا اسلام و مشرق نیست. سالیان سال ایران افغانستان و عراق بهترین مامن برای یهودیان بوده و از مهمان نوازی ما مسلمانان استفاده کردند. خیلی از سران رژیم صهیونیستی متولد کشورهای اسلامی بودند و به زبان فارسی و عربی حرف می زنند. پس ما در اسلام خشونت نداشتیم. ما در اسلام سر بریدن نداشتیم. اسلام می گوید جنایتکار را محاکمه کن و اگر جرمش ثابت شد طبق قوانین اسلامی اعدام کن. لذا باید از غرب پرسید در آموزش پرورش، اقتصاد و تفریحات شما چه چیزهای مخربی است که جوان را اینطوری بار میاورد و از کشور به اصطلاح متمدن شما این وحشی گری ها را بروز می دهد؟

وقتی جوانان شرقی به غرب می روند اغلب ناخودآگاه عرق دینی و مذهبی شان بالا می رود و علاقه مند تر به اسلام می شوند و وقتی موج تهمت ها و تحقیر ها علیه اسلام و مسلمانان را می بینند و کاری از دستشان بر نمی آید به فکر جای دوم می افتند که همان کشورهای غربی به آنها خط می دهند که بیایید و خلافت اسلامی تشکیل بدهد. ایمن الظواهری، بن لادن، ملا عمر، ابوبکرالبغدادی را چه کسی ساخت؟ اصلا کجا هستند؟ اینها تمام شخصیت های قلابی هستند که غرب اینها را برای جوانان معرفی می کند و همانطور که صدام به منافقین برای عملیات مرصاد وعده داد که پیروز می شوید، اینها هم به این افراد وعده می دهند تا آنها را فریب دهند.

خلأ معنویت یکی دیگر از عوامل گرایش است. جوان یک معنویت گرایی فطری دارد. ولی چون غذای معنوی در غرب ندارند به این گروه ها گرایش پیدا می کنند.

بدون برنامه بودن کشورهای اسلامی یکی دیگر از عوامل گرایش جوانان به این گروه های تندرو است. کشور عربستان سعودی که ادعای خادم الحرمین الشریفین را دارد برنامه اش فقط چاپ تعداد زیادی کلام الله مجید است. مگر مشکل اسلام عدم وجود قرآن است؟ در خطبه های نماز جمعه مکه و مدینه که حدود چهار میلیون مسلمان از همه جا آنجا جمع می شوند و یک فرصت استثنایی است تا مشکل جهان اسلام مطرح شود احکام نجاست بیان می شود! جوان که اینها را می بیند در نهایت خودش دست به کار می شود. ممکن است نیت ش خوب باشد و حسن فاعلی داشته باشد ولی حسن فعلی ندارد.

عامل دیگر جلوگیری از نفوذ بیشتر انقلاب اسلامی ایران است. جهان داشت از انقلاب ایران الگو میگرفت که اینها آمدند برای شخصیت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی بدل و فتوکپی بسازند تا این نقش انحصاری را از ایران بگیرند و بگویند ما هم علیه آمریکا می جنگیم. القاعده همین کار را می کرد و می گفتند ما هم شعارمان نه شرقی و نه غربی است. ما هم علیه آمریکایی ها می جنگیم. اما حتی خون از بینی یک آمریکایی هم نیامد ولی ملت مسلمان افغانستان و پاکستان و عراق قتل عام شدند. این ها خواستند مقابله کنند با شخصیت سازی در برابر امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران که داشت جهانی می شد که البته الگوهایشان هم نا موفق بود.

راه علاج وضعیت موجود از نظر شما چیست؟

در قدم اول باید تمام مسلمانان با ایدئولوژی جریان های تکفیری مبارزه کنند. علمای اسلام مولوی ها و علمای اهل سنت که دلشان برای مسلمانان می سوزد باید بیدار شوند و به داد اسلام برسند و تکفیری ها را از جهان اسلام بیرون کنند و ایدئولوژی اینها را زیر سوال ببرند. بهترین کار همین است. در مقام بعد این است که ما بیایم و این خلا ها را برداریم.

بهترین تئوری را در مقابله با داعش مکتب اهل بیت دارد. حکومت مهدوی! تمام فرق و مذاهب کلامی و فقهی مهم جهان اسلام اصالت مهدویت را پذیرفتند و همه قبول دارند که آقایی هم نام پیغمبر(ص) حتما ظهور خواهد کرد. خب حالا که منتظر این آقا هستید بیایید حکومت ها را براساس عدالت و اسلام ناب پایه ریزی کنید و نه اسلامی که شیعه و اهل سنت را تکفیر کند. ما با مسلمانان دنیا مشکلی نداریم. با دولت مردانی که اسلام را به گروگان گرفتند مشکل داریم.

وظیفه ما در مقابله با شبهه پراکنی شبکه های وهابی چیست؟

ما یادمان باشد که وهابیت و صهیونیست ها و آمریکایی ها وقتی پیروز می شوند که ما وهابیان را با برادران اهل سنت یکی بدانیم. آنها سعی می کنند که ما سخنی بگوییم که برخلاف عقاید اهل سنت است. ما باید بیدار باشیم. هر سوال و شبهه را نباید جواب داد. اگر شما شبهات شان را رصد کنید می بینید که معمولا شبهه و اشکالی مطرح می کنند که ما وادار بشویم عقاید مورد قبول اهل سنت را به چالش بکشیم و این اشتباه بزرگی است.

اولین قدم و راه مبارزه با وهابیت این است که ما به جهان معرفی کنیم که وهابیان نه شیعه هستند و نه سنی. وهابیت می گوید زیارت قبور شرک و بدعت است در حالی که هر پنج مذهب اسلام زیارت اهل قبور را مستحب می دانند. در رابطه با توسل و شفاعت خواهی از پیامبر(ص) هم حکم به بدعت می کنند در حالی که هر پنج مذهب آن را جایز می دانند. وهابی نه شیعه است و نه سنی. و ما فقط عقاید مربوط به وهابیان را باید نقد و نفی کنیم.

راه دیگر برای مقابله این است که عملکرد اینها به مردم معرفی شود. اگر این پولی که وهابیت دارد و این هزینه ای که می کند و پشتیبانی که شرق و غرب از آنها می کند را هر مذهب دیگری داشت، تا الان بر دنیا حاکم می شدند ولی چرا نتوانستند اهل سنت را با خود همراه سازند؟ چون نا حق می گویند و اهل سنت هوشیارند.

همیشه مدافع نباشیم بلکه مبلغین به سمت تهاجم بروند و زمین بازی را عوض کنند. یعنی ما از وهابیت بپرسیم که چرا معتقد به تجسیم خداوند هست و با پرسش از عقاید انحرافی شان آنها را به چالش بکشیم. ما باید از آنها بپرسیم چرا بر خلاف مسلمانان به زیارت قبور نمی روید؟ در همین افغانستان یک زیارتگاه بزرگی است به نام مزار شریف در استان بلخ که اهل سنت زیادی معتقدند خلیفه چهارم آنجا دفن است و سالیانه زوار زیادی آنجا می روند. یعنی اینها هیچکدام شرک و کفر را نفهمیدند ولی محمد بن عبدالوهاب فهمید؟

انتهای پیام  313/17

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha